بعدش این کامپیوتر که خریده بود میخواس سی دی رایت کردن یاد بگیره
به بابام گفته بود برام مراحلشو رو یه کاغذ بنویس یادم نره
.بابام نوشته بود :1 - ابتدا به سمت کامپیوتر میرویم !
برگشته بهم می گه آخه قیافه هم نداری یه چیزی بهت بگم!
.
.
.
.
.
.كل سفره رو بكشه جلو خودش
مث بابای من
ﺧﺎﻧﻪ ﭼﯿﺴﺖ؟
ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺑﻘﯿﻪ ﻟﻮﺍﺯﻡ ﺩﺭﻭﻥ ﺍﻭﻥ ﺯﺍﺋﺪﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ
ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﺭﻭ ﻓﺮﺍﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ......
این که بعضی وقتا با خودم تو خونه حرف میزنم خیلى عجیب نیست،
ولى اینکه گاهى وسطاش میخندم
زیاده رویه دیگه نه؟ :))
واقعا متاسفم نمیدونم چی بگم
دیشب تا نصف شب پای لب تابم بیداربودم؛
صبح پا شدم دیدم چشام شده کاسه خون، به لبم داغ جنون، به کنارم تو بمون.
نرو با دیگرى اون آخریا صدای دستاشون نمیاااااااد
دیشب تا نصف شب پای لب تابم بیداربودم؛
صبح پا شدم دیدم چشام شده کاسه خون، به لبم داغ جنون،
نرو با دیگرى
مامانم یههههههههواومد تو اتاق بهم گفت: تو که چشمات خیلی قشنگه تو که
چشمات خیلی عجیبه تو که این همه نگاهت واسه چشمهام گرم ولطیفه من یهو
ذوق مرگ شدم تابه خودم اومدم دیدم... دارم ظرفای ناهارو میشورم
نفهمیدم چی شد
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.